شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۳

 سرنوشت مادر و فرزند داخل پراید چه شد؟ /تجربه‌های سه خبرنگار و عکاس از سیل مشهد!

بیست و چهارساعت از بارش باران بی سابقه در مشهد نگذشته، نشستی با حضور یک خبرنگار، گزارشگر و مستندساز و عکاس در دفتر سرپرستی روزنامه اطلاعات در خراسان رضوی برگزار شد.

به گزارش اطلاعات آنلاین، وجه مشترک این سه نفر حضورشان از ساعات اولیه حادثه تا صبح روز پنجشنبه در محل های حادثه دیده است. پل انقلاب یا پل ترمینال، کوچه ۲۶ سپاه محله سیدی دو نقطه است که بیشترین خسارت های جانی و مالی در آنها به شهروندان مشهدی وارد شده است.

 تجربه های سه خبرنگار و عکاس از سیل مشهد| مردم باید دیده شوند 

*مرور تجربه 

توافقی بین مسئولین شهر برای اینکه بگویند این باران بی سابقه بوده وجود ندارد. چند نفر می گویند این باران طی ۲٠ سال اخیر بی سابقه بوده و چند نفری هم می گویند ۳٠ سال است که مشهد چنین بارانی به خود ندیده است. اما فقط این نقطه اختلاف نیست؛ «سیل» یا «آبگرفتگی» خواندن حادثه عصر چهارشنبه 27 اردیبهشت ماه هم مورد توافق نیست. تلاشی پنهانی برای انداختن طوق خطا بر گردن نهادها وجود دارد تا مقصر پیدا شود. شهرداری، آستان قدس، منابع طبیعی جزو مقصرانی معرفی می شوند که نشانی هایی در میان اظهارات مردم و برخی مسئولان شهر درباره آنها شنیده می شود.  

محسن بخشنده عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) و روزنامه شهرآرا است. درباره اینکه چطور می فهمد سیل آمده می گوید؛ بعد از شروع باران با دیدن ویدئوهایی از مردم در شبکه های اجتماعی از باران شدید و سیل از وقوع آن خبردار شدم. با ماشین خودم را به مناطقی که احتمال آبگرفتگی وجود داشت رساندم. می گوید برایم تجربه شد که اگر خواسته باشم بر اساس اعلام دستگاههای مسئول به نقاط حادثه دیده بروم چیزی به دستم نمی آید. 

از او می پرسم چطور به پل انقلاب می رسد؛ جایی که نزدیک ترین پل به ترمینال مشهد و یکی از نقاط پر ترافیک آن منطقه است؛ می گوید اگر می خواستم از مسیر اصلی برم اصلا نمی رسیدم و در ترافیک گیر می کردم. از خیابان های فرعی خودم را به پشت ترمینال مسافربری رساندم. بخشی از نرده های ترمینال تخرب شده بود. از آنجا خودم را به زاویه هایی رساندم که توانستم عکس بگیرم. هنوز نیروی امدادی نرسیده بود. حرفهای محسن بخشنده که عکس هایش در بسیاری از رسانه ها بازنشر شد و روزنامه های صبح کشور از جمله اطلاعات از عکس های او استفده کردند تلاش های مردم عادی برای جابجا کردن خودروهایی که در آب فرورفته اند را نشان می دهد. همان زمانی که می گوید نیروی امدادی نرسیده بود. 

می گوید پشت ترمینال یک تانکر دیدم. فکر کردم برای کشیدن آب آمده ولی وقتی دیدم تانگر سوخت است فهمیدم نیروهای امدادی هنوز نرسیده اند و ظاهرا در ترافیک مسیر مانده بودند. 

بخشنده بعد از عکاسی از این منطقه به نقاط دیگری همچون میدان جهاد و میدان تلوزیون می رود. نشانی هایی که نیروهای امدادی (آتش نشانی) به او می دهند ولی چیز دندان گیری در آن نقاط نیست و آب رفته بود و آبگرفتگی شدید نبود. 

 تجربه های سه خبرنگار و عکاس از سیل مشهد| مردم باید دیده شوند 

وقتی از او درباره تجربه روز چهارشنبه اش می پرسم و اینکه آنجا فهمیدی چه توانایی ها و مهارت هایی نداری سریع می گوید: « چون در محله عدل خمینی بزرگ شده ام همه آن مناطق و کوچه پس کوچه ها را می شناسم. همین باعث شد که زودتر برسم و حدس بزنم کجا وضعیت بدتری دارد. آنجا بود که دیدم خیلی از مناطق دیگر شهر را نمی شناسم.» 

*قصه غصه های ها سیل را دنبال می کنیم 

احسان سرفرازی خبرنگار روزنامه شهرآرا که حوزه تخصصی اش ورزشی است یکی دیگر از حاضران در این نشست است. غصه اش این است که روز چهارشنبه فقط نیم ساعت از گوشی تلفن اش غافل می شود و وقتی متوجه می شود زمان را از دست داده است. وقتی همه عکاس ها و خبرنگاران تلاش می کردند خودشان را به نقاط حادثه دیده برسانند او به اداره کل هواشناسی استان می رود تا با مدیرکل مصاحبه کند. 

«همه چراغ های ساختمان هواشناسی خاموش بود به جز دو اتاق؛ آن هم در روزی که سیاه شدن آسمان و بارش باران شهر را به هم ریخته بود. نگهبان اداره کل در را باز نمی کرد. بدون اینکه بگویم خبرنگارم از نگهبان پرسیدم آقای ... –مدیرکل هواشناسی استان – هست؟ در را بازکرد. در اتاق مدیرکل ایشان و یکی از کارمندان بخش انفورماتیک بود. تا سئوال کردم گفت ما همه هشدارها را داده بودیم و...» 

احسان سرفرازی هم تا آن لحظه فکر می کرد باران سیل آسای مشهد دیگر تمام شده ولی در میان حرفهای آقای مدیر کل متوجه می شود که امکان بارش های رگباری شدید شبیه باران عصر چهارشنبه تا روز دوشنبه هفته آینده یعنی آخرین روز اردیبهشت هم وجود دارد. «از مدیرکل خواستم که توضیحات و هشدارها را به مردم در میان بگذارد. گزارش ویدئویی را گرفتم و از ساختمان هواشناسی بیرون زدم.»

 تجربه های سه خبرنگار و عکاس از سیل مشهد| مردم باید دیده شوند 

سرفرازی یک باره یاد آن فیلمی می افتد که دیروز وایرال شد. مردانی از روی پل با دوربین موبایل در حال فیلمبراداری از یک خانواده پراید سوار هستند که مادر و کودک نوزادش در ماشین وسط سیل گیرد کرده اند. اشکش در می آید؛ می گوید مردم گناهی ندارند و نباید این طور می شد. به هر صورتی بود مادر و فرزندش نجات پیدا می کنند ولی نباید این طور می شد. 

*می پرسم از این خانواده پراید سوار خبری دارد؟  

«پیداشان می کنیم. شکر خدا زنده مانده اند ولی مردم با دیدن این فیلم خیلی غصه دار شدند.» این جملات مقدمه ای برای قصه ای دیگر است که یادش می آید. هنوز 24 ساعت از حادثه دیروز نگذشته؛ حادثه ای که می گوید از سرنشینان یک خودرو دو نفر نجات پیدا می کنند و دو نفر در آب اسیر در خودرو زیر آب حبس می شود. همان دو نفری که اول از زیر آب بیرون کشیده شدند؛ البته جنازه شان. 

احسان سرفرازی دارد به زخم هایی که اخبار حوادث و بحران ها به جان مردم می زند اشاره می کند: «اینها کنار، آن بنده خدایی که نجات پیدا کرده تا کی می خواهد عذاب وجدان بکشد که ان دو سرنشین دیگر ماشین نجاب پیدا نکردند. آنجا هیچکس نبوده که کمکی کند. ولی نباید در آن چاله آب اسیر می شدند. آنجا همان بزرگراهی بود که هر روز از آن می گذشتند. فکرش را هم نمی کردند...» 

*«خودسانسوری رسانه» در حوادث به ضرر است 

غلامرضا زوزنی خبرنگار و مستندسازی است که ساعتی پس از حادثه به محله سیدی، کوچه سپاه ۶۹ می رسد. وقتی می خواهد راه می افتد از لوگومیکروفن خبری نیست. مجبور می شود لوگوی روزنامه شهرآرا را از روی دفترچه تردد راننده روزنامه بکند و زیر کاور شفاف تلفن همراهش نصب کند تا در پلاتوها و مصاحبه از مردم نشانه ای وجود داشته باشد. 

«مردم» محور روایت زوزنی است. داد و فریادهای زن و مردهای که در آن کوچه شنیده هنوز رهایش نکرده. مردمی که می گویند « شما که اینا رو پخش نمی کنین؛ اینجا آدم هایی زندگی می کنن که هزار تومن هم براشون هزار تومنه. این سیل همه چیزشون رو برده..» 

مردم تا خبرنگار می بینند همه غصه هایشان را به خاطر می آورند. گوش پیدا می کنند و ما باید بتوانیم حرفهایشان را ضبط کنیم. هرچند روز چهارشنبه دلم می خواست بیل دستم بگیرم و تگرگ و گل و لای خانه مردم را خالی کنم! 

می گوید حرفهای مردم را نتوانیم ضبط و پخش کنیم کاری انجام نداده ایم. حرفهای مردم باید شنیده شود حتی اگر حرفهایی که بد و بیراه گفتن باشد باید شنیده شود. وقتی ببینند حرفشان پخش می شود سراغ مان می آیند. مثل دیشب (چهارشنبه شب) که چند نفر از اهالی محل ویدئوهای دست اولشان از حادثه را برای انتشار به ما می دادند. دستمان را می گرفتند تا همه جا را نشانمان دهند.

 تجربه های سه خبرنگار و عکاس از سیل مشهد| مردم باید دیده شوند  

زوزنی که مستندساز است در مرور تجربه اش می گوید «نمی شود در این حوادث با خودسانسوری حرفهای مردم را ضبط نکرد. باید تا بتوانیم حرفهای مردم را پخش کنیم تا مطمئن شوند حرفهایشان در رسانه دیده و شنیده می شود. همین که حرفهای مردم را بشنویم از بخشی از مشکلات بعدی جلوگیری کرده ایم. نباید با بهانه اینکه فلان مسئول و فلان نهاد مورد انتقاد قرار نگیرد حرفهای مردم را سانسور کنیم. این خودسانسوری رسانه ها باعث از دست رفتن اعتماد مردم می شود. همین می شود که شهروندان فیلم و عکس خود را برای رسانه های فارسی زبان می فرستند. 

زوزنی درباره انتشار فیلم های دست اول در رسانه های فارسی زبان معاند می گوید «وقتی مردم خودشان را در رسانه های داخلی نمی بینند راهشان را پیدا می کنند. رسانه داخلی که فقط برای پوشش نشست و همایش و کنفرانس و محیط های گلخانه ای نیست. باید صدای بلند مردم را شنید.«ضرر اینکه مردم خودشان را در رسانه نبینند از همه چیز بیشتر است. بازی را در اقتصاد و سیاست نمی بازیم. بازی را وقتی باختیم که مردم خودشان را در رسانه نبینند» 

زوزنی بزرگ ترین تجربه حادثه عصر چهارشبنه مشهد را برای خودش در یک جمله خلاصه می کند باید بیشتر در میان مردم باشیم و حرفهای مردم را بشنویم. خبرنگار پشت میز نشین کاری از دستش برنمی آید. 

 مشهد با ۱۳ منطقهٔ شهری و مساحت ۳۵۱ کیلومتر مربع سومین کلانشهر از نظر وسعت در کشور است. انتشار اخبار و تیترهایی که نشان دهنده زیرآب رفتن کل شهر بود یکی دیگری از موضوعاتی است که زوزنی به آن اشاره می کند و می گوید: «روز چهارشنبه همزمان با سیل آفیش های سینمایی داشتیم و برگزار هم شد. باران شدید آمد ولی فاجعه و حادثه در چند نقطه شهر رخ داد. اینکه همه شهر را زیر آب رفته تصور کنیم صحیح نیست ولی اگر طوری هم اطلاع رسانی شود که اصل ماجرا دیده نشود هم درست نیست. 

 

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب